ومن به خلق عشق فکرمیکنم...به خلق لبخند...به خلق زندگی...
یه حسی گف چرا همش به بدی ها فکر میکنی؟
به این فکر کن که مثلا جون یک پدر رو نجات بدی و اون به خانواده ش برگرده ...
یک مادر زنده بمونه و فرزندی بی مادر نشه...
یک بچه به دنیا بیاد...یکی که خدا خلقش کرده ...
+دلم آرومه...آروم...
خلقِ عشق مسئلهای نیست، حفظِ عشق مسئله است.عاشق شدن مهم نیست، عاشق ماندن مهم است. سستعهدیهای عشاق باعث شده که بسیاری از داستانهای عاشقانه مبتذل، در جایی تمام شود که عاشق به معشوق میرسد؛ حال آنکه مهم، از این لحظه به بعد است.مهم، پنجاه سالِ بعد است:دوام عشق... دوام زیبایی و شکوه عشق...
❆ حسن(ع):نام حسن پر از فیض خداستحسن در مـذهـبم آب بقاستاینکه گویم نه غلو باشد، نهدل ما در به درِ مجتبی است ❆ خون حسین(ع):«مابینِ زمین و آسمان می خواند»سجاد به تب و چشمِ گریان می خواندای خلقِ خدا خون حسین می جوشدزینب چه حزین برادر جان، می خواند. ❆ لاله ها:سلام اللهَ بر هر چشمی که تر شد! بر آن یادی که با حسین به سر شد!ز داغ لاله های طه و یاسیندلش غمگین و جانش شعله ور شد! #سعید_فلاحی (زانا کوردستانی)#دوبیتی_مذهبی
تاریکی بَدر است و دیگری در آغوشِ کسانِ دیگر است؛ جوشیدنم بسانِ نوشیدنیِ تلخِ زمانهام، بیآغوشت همانندِ شبهای دیگر است. کفر میگویم و چله به جای میآورم، شرابی که جامجام از آن نوشیدهام، بیآغوشت همانندِ چلهگانِ دیگر است. به یاد آر روزی را که برای رسیدن به دیگری، دیگران را بسانِ کسانِدیگر چوب خط کشیدهام، آنگاه که این محال ممکن شد، اینبار من به پاسِ دیگران مِنحَت این رنج را به پیشانی کشیدهام. خاموشیات ناشی از خلقِ کریه
واقعاً این دولتی است که به فکر محرومین است؟
دولتی که ساکن شمیران و نیاوران و ولنجک و لواسان است، درد مستضعفین و حاشیه نشینان را چشیده است!... لعنت خدا بر مسئولینی که مسئولیت های خود را انجام ندادند. خدا از هیچ یک از بنده ها ایمان رو قبول نمیکنه مگر اینکه اونها رو به مال و مقام و فرزند و غیره... امتحان کنه.
امتحان و آزمایش انسانها از سوی خداوند متعال از سنتهای الهی است...
قطعاً همه شما را با چیزی از ترس، گرسنگی، و کاهش در مالها و جانها و میوه
واقعاً این دولتی است که به فکر محرومین است؟
دولتی که ساکن شمیران و نیاوران و ولنجک و لواسان است، درد مستضعفین و حاشیه نشینان را چشیده است!... لعنت خدا بر مسئولینی که مسئولیت های خود را انجام ندادند. خدا از هیچ یک از بنده ها ایمان رو قبول نمیکنه مگر اینکه اونها رو به مال و مقام و فرزند و غیره... امتحان کنه.
امتحان و آزمایش انسانها از سوی خداوند متعال از سنتهای الهی است...
قطعاً همه شما را با چیزی از ترس، گرسنگی، و کاهش در مالها و جانها و میوه
ایرانیا! در این شبِ بیدَر چگونهای؟از ظالمی به ظالمِ دیگر چگونهای؟!ای خسته از تعفّنِ شاهانِ سلطهور!حالی در این فضای معطر چگونهای!ای شانهات سبک شده از رنجِ تاج و تخت!امروز زیرِ پایهی منبر چگونهای؟!از کشتیِ شکسته رها کرده خویش را،بر تختهپاره مانده شناور چگونهای؟!ای گاوِ چاقِ خویش به دَر بُرده از مسیل!با هفت گاوِ گُشنهی لاغر چگونهای؟!ای از قفس پریده به شوقِ رهاشدن!در باغ با شکستگیِ پر چگونهای؟!هان ای زنِ گُری
بر سر راهی در بیابان، درخت افرایی بلند، قد برافراشته بود - افرای کهنسالی که از بسیاری عمر میانش پوسیده و در آن حفرهیی پدید آمده بود که چون باران فرو میبارید از آب انباشته میشد. باری، روزی ماهی فروشی که تجارت ماهی میکرد و ماهیِ زنده یا نمکسود از شهری به شهری میبرد به کنار افرای پیر رسید. لختی در سایهی آن بنشست و چون حفرهی پر آب را در میان درخت بدید به وسوسهی دل، ماهیِ کوچکی از انبان ماهیان خود درآورده در حفرهی درخت افکند و به
امام سجاد (ع):
«بار خدایا، درود بفرست بر محمد و خاندانش و ایمان مرا به کاملترین درجاتِ ایمان و یقین مرا به برترین مراتبِ یقین و نیّت مرا به نیکوترینِ نیّتها و عمل مرا به بهترین اَعمال فرا بر. اى خداوند، به لطف خود نیّت مرا از هر شائبه مصون دار و به رحمت خود یقینِ مرا استوار گردان، و به قدرت خود فساد مرا به صلاح بدل نماى.
بار خدایا، درود بفرست بر محمد و خاندانش و مرا از هر کار که پرداختن به آن از پرداختنام به تو باز مىدارد بىنیاز گ
ترک اعتیاد و روش های درمان آن
اگر چه عوارض ثانویه اعتیاد در بین گروهی از معتادین كه به دلیل فقر و تنگدستی امكان تامین هزینه زندگی خود را ندارند ،سبب می شود كه برای خرج اعتیاد خود دست به هر كاری بزنند ، نسبت به سر و وضع و بهداشت فردی بی تفاوت شوند و در یك كلام مشمول تمام صفاتی كه جامعه به معتادان نسبت می دهد باشند اما این عمومیت ندارند و اكثریت معتادان را شامل نمی شود.
رش ، او را به وادی خلاف سوق می دهد. خوشبختانه مدتی است كه در قوانین تجدید نظ
کتاب مرگ خوش را آلبر کامو قبل از کتاب بیگانه نوشته است. گویا خور آلبر کامو قصد انتشارش را نداشته است ولی این کتاب هفده سال بعد از مرگش منتشر میشود. میتوان گفت این کتاب، پیشنویسی برای خلق بیگانه بوده است. شخصیت اصلی داستان، همان مورسو است، با همان بیگانگی. ولی انگار مورسوی بیگانه، مورسوی کامل شده کتاب مرگ خوش است. ما به راحتی با تفاوت این دو اثر و مسیری که مرگ خوش برای کامل شدن و رسیدن به بیگانه طی کرده است روبرو میشویم.
برای مثال در رمان
دیروز حدودِ ساعت پنجونیم، در فضای غمگنانهای که دانشکده بعد از ساعات شلوغ پیدا میکند، با مهدی نشسته بودیم. دستهایش را نگاه میکردم و حالتی که آنها را روی صورتش میگذاشت و شکلی که با دیگری با کدهایش روی لپتاپ بازی میکرد. چندنفری بیشتر آنجا نبودند. صداها به نسبتِ باقی روز کم بود و خورشید آسمان را ترک میکرد و فضا خاکستری بود. چیزی نمانده بود گریه کنم. راهی طولانی روبرویم بود و اطرافش مردمانی ایستاده بودند که سنگم میزدند. من ناخ
خدمت به خلق
یکی از اهداف آفرینش انسان ، عبادت و بندگی ِخداوند می باشد ، و عبادات جنبه های مختلفی دارد ، که بر اثر انجام آنها ، انسان در مسیر عبودیت و هدفِ از آفرینش خود قدم بر داشته است ، حقیقت عبادت نیز تسلیم فرمان خداوند بودن و تعهّد و پایبندی به دستورات الهی می باشد که در ابعاد مختلف تحقّق می یابد ، از این رو هر عمل خدا پسندانه ای که از سوی شرع مُهر تأیید خورده و با نیت الهی به انجام می رسد ، عملی عبادی محسوب می شود .
اعمالِ عبادی ، گاه مان
کتاب صوتی من - تو - او
کلام الله
من: پروردگارا با من کلامی بی واسطه من بگو.
او: هم اینک گفتم.
من: ولی من چیزی نشنیدم.
او: علتش این بود که بی واسطه تو سخن گفتم و تو نبودی که بشنوی.
من: آن سخن چه بود؟
او: این بود: "پروردگارا با من کلامی بی واسطه من بگو."
خشوع:
من: پروردگارا این جهان هستی با اینهمه موجوداتش از ذرات تا کرات چیست؟
او: این خشوع است.
من: یعنی چه؟
او: یعنی اینکه گرد و خاک و خاشاک است همانطور که هر عملی گرد و خاکی بر می انگیزد.
من: و اما آن عمل چیست ک
این مطلب را به سفارشِ دوستی برای نشریه ی کانون ادبی دانشگاه شیراز، یک سال و نیم پیش نوشتم. با عجله و به قصدِ دنباله دار بودن. از سرنوشتِ آن مجله بی خبرم!
من بابِ جلسات سیر مطالعه: از نقدهایی که به جمع ها و وضعیتِ فرهنگی امروزِ جامعه ی ما به شدت وارد است کمتر خواندن و بیشتر نظر دادن و گاهی به طرفه العینی، نظریه صادر کردن است! عدمِ مطالعه ی تئوریک سینما و ادبیات به عدمِ شناختی انجامیده است که نتیجه ای غیر از نظر پراکنی در خلا نداشته و ندارد. از
عادل فردوسی پور از آن مردهایی است که راحت خون میریزند.
دیدم که میگویم. دیدم که سر اینکه طرف سرش را از پنجرهی ماشین کرد بیرون و بهش
گفت فلان فلان شده، چه طور گلاویز شد و چه طور میشد که طرف را کشته باشد و الان
چشم به راه رضایت کسان طرف باشد. و کاش کشته بود. عادل چیزی ندارد که از دست بدهد،
پس با خودش می گوید "خونهی آخرش مرگه". با خودش همین را می گوید که این
قدر هار است، این قدر چیزندار. چیزندارها ندارند که از دست بدهند و خون را راحت می
ریزند. چش
مقدّمه
متفکّران اگزیستانسیالیست در طیّ چند قرن گذشته شماری از بزرگترین آثار فلسفی و ادبیای را که تاکنون تمدن غرب به چشم خود دیده است خلق کردهاند. اما شرحِ این مسأله که براستی اگزیستانسیالیسم بیانگر چه چیزی است امری بسیار مشکل مینماید. هدف از این مقاله ارایۀ درکی بهتر از اگزیستانسیالیسم و شماری از اندیشههایی است که از سوی بزرگترین متفکران این جنبش بیان شده است. پیش از شروع میباید به این نکته توجه کرد که اگزیستانسیالیسم مجموعۀ بسیا
بقلم شهروز براری صیقلانی اپئزود اول از اثر شماره یک نویسنده اثر شهروز براری صیقلانی اثر
L♥o♥v♥e♥♥♥s♥h♥i♥n♥♥b♥r♥a♥r♥y♥
داستان اول ♦♦ از شهروز براری صیقلانی ♦♦
همواره حرفهایم را نتوانستم بگویم ، درعوض بی وقفه نوشته آم . چه توان کرد وقتی توان ابراز نباشد؟ نوشتن بهتر از در خود نهفتن است . هر چه است از نگفتن بهتر است. افسوس ک اشتیاق خواندنش نباشد. افسوس.....
ترا روی کاغذ ها جامیگذارم و میروم ،م
اول نوشت:به فکر رسید همه را دعوت بکنم به همین چالش گریزی به سوی کتاب. حالا نمی خواد عین من طومار بنویسید. فقط کتاب هایی که تو این چند روز خوندید رو اینطور ریویو گونه معرفی کنید. اگه کتاب هم ندارید، برید سراغ گردونه بدون پوچ طاقچه که این هفته آخرشه.
دعوت می کنم از چارلی، پرنده، سولویگ، پرنیان سنپای، شیفته گونه، هیوا جعفری،نورا، غمی،نوبادی، آرام، لیتل پامکین و دنیز، رفیق نیمه راه، ح جیمی، استیو، عذرا، و هرکی میخونه(تو رو خدا تعارف نکنید.)
اگه ت
پاینده لنگرودی، محمود. شاعر، فرهنگنویس، مردمشناس، مورخ، خوشنویس و کارشناس ادبیات و فرهنگ
گیلکی و از نخستین پیروان شعر نیمایی. در ۱۲ آذر ۱۳۱۰ش در گیلان، در شهر لنگرود،
به دنیا آمد. تحصیلات ابتدایی را در ۱۳۱۷ش در همان شهر آغاز کرد. در دوازدهسالگی
به سبب بیماری از ادامهی تحصیل بازماند. پس از دوسال، دوباره به تحصیل پرداخت
(پاینده، «زندگینامه»).
در ۱۳۲۰ش، همگام با مبارزهی سیاسی، شعر و
شاعری را با همکاری با روزنامهی چَلَنگَر محمدعلی ا
نمی دونم چرا ذهنم برای شروع پست جمع نمیشه... چند ثانیه به صفحه زل زدم و کلمه ای برای شروع پیدا نکردم...
خیلی زیاد خسته م و در عین حال متحیرم و حالِ عجیبُ غریبی دارم. چرا من به موقع نمیام بنویسم که بعد اینقدر گیجُ گم نباشممم؟! همسر بعد از بیشتر از یکماه شب کار بوده و من اومدم که بنویسم...
کلاسهامون شروع شدن و منِ تشنه ی یادگیری، تشنه ی مفاهیمِ روحی، روانی و درونی در حینِ لذت وافر، وسواس عجیبی دارم.. به دنبالِ یادگیریِ مفاهیم از پایه هستم؛ ترجمه ی
دخترکی راه راه قسمت اول .
ادما تو زندگی در برخورد با دیگران رفتار و اخلاقهای متفاوتی از خودشون نشون می دن و به نوعی با محیط اطراف و اتفاقات پیرامونشون ارتباط بر قرار می كنن در واقعه هر كس اخلاق خاص خودشو داره
مثلا بعضیا می تونن خیلی خشك و جدی باشن مثل بابای خدابیامرزم انقدر خشك و جدی كه اگه یه شب با كمربند به جون مادربد بختم نمی یوفتاد شام از گلوش پایین نمی رفت
و یا خیلی شوخ طبع و بذله گو.............. مثل اقای كیهانی دربون شركت
حرافترین
مطالبِ زیر در واقع دو مطلب جداگانه اند. یکی در نشریه ی 35 میلی متری، مجله کانون فیلم و عکس دانشگاه شیراز، سال سوم، شماره ی پنجم، زمستان 96 و بهار 97، منتشر گردیده است. دیگری به قصدِ انتشار در نشریه ی کانون ادبی دانشگاه شیراز نوشه شده است.
آن که می پذیرد، نقاد است، و آن که نمی پذیرد محق است. و من در این میان گفته و رفته.
محمدرضا اصلانی
خواندنِ دگرخوانیِ سینمای مستند پس از هم نشینی و رویارویی با مولف طی سه روز و خاصه در دو جلسه ی 4 ساعته، آشنایی
درباره این سایت